سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترس با نومیدى همراه است ، و آزرم با بى بهرگى همعنان ، و فرصت چون ابر گذران . پس فرصتهاى نیک را غنیمت بشمارید . [نهج البلاغه]
 
شنبه 91 شهریور 11 , ساعت 11:56 صبح

به نقل از وبلاگ آنچه که هستیم:

نمی‌دونم که در نوشتن این مطلب موفق می‌شم یا شکست می‌خورم، ولی می‌خوام که خدا رو اثبات کنم. البته نکته‌ی جدیدی رو ارائه نمی‌دم، همون دلایل دیگران هست ولی به زبان خودم.

یکی از مهمترین ابزاری که خدا برای شناخت جهان و خودش در اختیار ما قرار داده عقل هست. عقل ما با قبول یک سری از قوانین و ارتباطات، تعیین کننده‌ی عقلانی بودن یک سری از موارد هست.

اگه به خودتون نگاه کنید متوجه می‌شید که وجود شما محتاج به چیزهای دیگه‌ای هست مثلاً پدر و مادر، عناصر طبیعی، الکترون، پروتون، نور، فضا، زمان،...
یکی از قوانین عقل این هست تسلسل وجود ندارد. یعنی اینکه نمی‌شه که دلایل وجود خودتون رو تا بی‌نهایت ببرید. یعنی نمی‌شه گفت که من به مکان احتیاج دارم، مکان به یه چیز دیگه و اون چیز دیگه به یه چیز دیگه. نمی‌شه که این چیزها رو تا بی‌نهایت ادامه داد.
یکی دیگه از قوانین این هست که دور وجود ندارد. یعنی نمی‌شه گفت که من به زمان احتیاج دارم، زمان به یه چیز دیگه و اون چیز به من احتیاج داره.
اگه که این دو قانون رو قبول کنید به این نتیجه می‌رسید که باید یک یا چند چیز در عالم وجود داشته باشند که به هیچ چیز محتاج نباشند و همه چیز به آن‌ها احتیاج داشته باشند.
یعنی در اصل صمد(بی نیاز) باشند.

یکی از تفاوت‌های صمدها با بقیه‌ی چیزها بی‌نیاز بودن اونهاست. ولی یک فرق اساسی دیگه هم دارند.
من و شما از اجزائی درست شدیم که بهشون احتایج داریم. مثلاً ملکول‌ها.البته علاوه بر خود ملکول‌ها، نوع چیدمان آن‌ها هم بر روی شما مؤثر هست. اگر چیدمان این اجزاء تغییر کنه شما هم تغییر می‌کنید. بک نوع چیدمان مولکول‌ها باعث ایجاد سلول‌های سرطانی می‌شه و یک نوع چیدمان دیگه باعث افزایش قدرت ماهیچه‌های شما.
در اصل تغییر پذیری شما به خاطر تغییر در چیدمان اجراء شماست. اجزائی که بهشون احتیاج دارید.
یک نوع چیدمان شما رو به سمت کمال می‌بره و یک نوع چیدمان دیگه باعث فساد شما می‌شه.
تقریباً هیچ چیزی رو در این عالم پیدا نمی‌کنید که در حال تغییر نباشه. همه‌ی چیدمان‌ها در حال تغییر هستند و باعث تغییر همه چیز می‌شند.
همه از یک نقطه شروع کردند و در حال تغییر و در اصل رسیدن به یک نقطه‌ی دیگه‌ای هستند.
همه به وسیله‌ی چیزهای دیگه به وجود آمدند و زمانی وسیله‌ای می‌شوند برای به وجود آمدن چیزهای دیگه.
همگی یک روز به دنیا آمدند و یک روز به دنیا می‌آورند.
ولی صمدها چه طور؟
صمدها از هیچ جزء دیگه‌ای تشکیل نشدند تا  تغییر کنند.
نه به  کمال می‌رسند و نه به فساد.
نمی‌شه گفت که کامل هستند چون‌که حالت ناقصی رو نمی‌شه براشون تصور کرد.
نمی‌شه گفت که فاسد هستند چون‌که حالت بهتری رو نمی‌شه براشون تصور کرد.

نمی‌شه گفت که مثل ما از یک نقطه شروع کردند تا به نقطه‌ی دیگه‌ای برسند.
نمی‌شه گفت که یک روز به دنیا آمدند و یک روز به دنیا می‌آورند.
در اصل یعنی لم یلد و لم یولد.

حالا یک سؤال.
  چندتا صمد داریم؟
فرض کنید دوتا، صمد یک و صمد دو.
یه سؤال دیگه.
صمد یک با صمد دو چه تفاوتی داره. یعنی می‌شه گفت که فلان چیز صمد یک با فلان چیز صمد دو تفاوت داره تا فرق بین این دوتا معلوم بشه؟

ولی قبلاً گفتیم که صمد به هیچ چیز دیگه‌ای محتاج نیست و نمی‌شه که اون‌ها رو به اجزاء کوچکتر تقسیم کرد.
این سؤال چند صمد داریم فقط یک جواب داره: یک
چون‌که هیچ مانند و همتایی برای صمد وجود نداره. یعنی لم یکن له کفواً احد.

یک روز با خودم فکر کردم که شاید سوره‌ی اخلاص رو باید به این شکل فهمید:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ
چون‌که
 اللَّهُ الصَّمَدُ
 لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ
 وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُـواً أَحَدٌ



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 
azzahra